باسمه تعالی
*همرنگی با جماعت
یکی از خصوصیات فطری انسان اجتماعی بودن اوست. هر انسان سلیم النفسی دوست دارد تا با همنوع خود زندگی کند و با او بخورد و بیاشامد و تلاش کند و... اما افراط در این امر موجب می شود که انسان در امور زندگی روزمره خود از حرکات و سکنات اطرافیان خود راه تقلید را پیش گیرد و خود را همرنگ با جماعت اطراف سازد. حال آیا.تقلید کورکورانه از هر جمعی جائز است؟
بدیهی است که تقلید در امور ناشایسته انسان را از صراط مستقیم منحرف می سازد و فقط تقلید در امور شایسته می تواند راهگشا و مکنل انسان باشد؛ البته این هم نه همیشه و نه در همه جا. چه بسا که انسان احتیاج به تفکر دارد تا در یافتن مسیر حق عقلش را نیز سهیم سازد، تا بدان معرفت نیز پیدا نماید. اما آنچه مهم است این است که در بدیها به جای آنکه تقلید نمائیم، عبرت بیاموزیم تا آلوده نشویم.
یکی از رسوم غلط جامعه ما این است که برای حفظ آبرو و اعتبار خویش و برای ترفیع مقام و برای اینکه بگویند ما هم هستیم، خود را با محیط اطراف به هر گونه ای که باشد همرنگ می سازند، تا احساس رسوائی در جمع را نکنند و شعارشان این است که:« خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو». برای انکار این مثل مثال آورده اند: در یک کشتی که در حال غرق شدن است و هیچ کس در آن شنا بلد نیست، اگر یک نفر باشد که بتواند شنا کند و از غرق شدن نجات یابد، آیا درست است که او هم شنا نکند و برای اینکه رسوا نشود همرنگ دیگران شده، خود را غرق نماید؟ آیا شنا کردن او وی را رسوا می سازد و آیا غرق شدنش او را به اعتبار اینکه با دیگران همرنگ گشته از رسوائی باز می دارد؟!
غرض اینکه اگر در یک جامعه یک عمل زشت و ناشایسته ای رسم و سنت گردد، کسی که می داند ان عمل خوب نیست و او را منحرف می کند، آیا عقل سلیم می پسندد که او به هوای پرهیز از رسوائی آن عمل را مرتکب شود تا با این کار وسیله تعریف و تمجید خود را از جانب دیگران فراهم گرداند؟ ولو به قیمت انحراف خودش و عدم رضایت الله؟! فتأمّل.
واقعیت این است که اگر انسان خود را همرنگ جماعت کند هنر نیست؛ بلکه هنر آن است که کسی جماعتی را همرنگ خود سازد.